زبان و مغز: مطالعه دوسویه تولید و درک زبان به عنوان مجموعه ای از فرایندهای جداگانه یا یکپارچه

چکیده

انسان ها می توانند زبان خود را با توجه به فرآیندهای موجود در مغز درک کنند. برای کاربران زبان بسیار آسان است که تصور کنند تولید زبان و درک زبان دو پدیده ساده هستند. برای روان‌زبان‌شناسی، این دو فرآیند بخشی از سه موضوع اصلی در مطالعه زبان و ذهن هستند. بررسی و شناسایی پیوند یا رابطۀ بین زبان و مغز انسان به نظر برخی از دانشمندان یکی از پیچیده­ترین مشکلات و مسائل دنیای علمی امروز است. در طول تاریخ علم، تلاش های بسیاری از دیدگاه‌های متفاوت، برای بررسی رابطۀ زبان و مغز و شناسایی ماهیت آن شده است (نیلی پور، 1380).

روانشناسی زبان تلاش می کند مدلی داشته باشد که توضیح دهد چگونه زبان در مغز ما پردازش می شود. تقریباً غیرممکن است که بدون استفاده از زبان کاری انجام دهید یا در مورد آن فکر کنید، چه این کار مستلزم پیروی از مجموعه ای از دستورالعمل های مکتوب باشد یا یک گفتگوی درونی توسط صدای درونی شما. زبان مانند هر مهارت دیگری در مغز و زندگی ما نفوذ می کند. پیش از این، روانشناسان درک و تولید ما از زبان را بر اساس قواعدی که توسط زبان شناسان فرضیه شده بود توصیف می کردند (فودور، بور، و گرت، 1974).

اکنون، این قواعد زبانی در مطالعه زبان و مغز به جای ارجحیت دادن به آن، صرفاً کار اطلاع رسانی را انجام می دهند. هدف این مقاله توصیف مناطق و ساختارهای مغز، فرآیندهای زبانی و ارتباطات پیچیده بین آنهاست. این مطالعه مغز را به عنوان مبنای اساسی رابطه بین زبان و مغز مورد بحث قرار می دهد. علاوه بر این، این مطالعه به صورت توصیفی برخی از تحقیقات اخیر روان شناسی‌زبان در مورد تولید و درک زبان را برای درک ماهیت و پویایی زبان مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. روش شناسی این مقاله با طرح تحقیق شروع می شود و با بررسی تجزیه و تحلیل توصیفی یافته های اصلی از داده های ثانویه به پایان می رسد. رویکردهای زبانی مورد استفاده برای این مطالعه مستلزم هیچ نوع محاسبه یا شمارشی نیست. رویکرد بکار رفته، یک رویکرد کیفی توصیفی یا یک مطالعه کتابخانه ای است که در آن کار تحقیقاتی عمدتاً بر ادبیات موجود در حوزه تحقیق استوار است.

یافته اصلی این مطالعه نشان می‌دهد که کارهای تحقیقاتی در زمینه پردازش زبان، تولید و درک مطلب را کاملاً متمایز از یکدیگر می‌دانند. فرآیندهای تولید زبان از بسیاری جهات اساساً با فرآیندهای درک زبان متفاوت است. با این حال، سایر محققان چنین دوگانگی را رد می کنند. در جای خود، آنها پیشنهاد می‌کنند که تولید و درک به شدت در هم تنیده شده‌اند و این در هم تنیدگی زیربنای توانایی افراد برای پیش‌بینی خود و یکدیگر است.